قروقاطی

یک گربه خپل داریم توی حیاط خونمون ، خیلی خپله . بعد نکته بعدیش اینه که اصلا ترس و فرار توکارش نیست. خیلی راحت از کنارت رد میشه و میره، اگرم جیغی چیزی زدی با بزرگواری کامل رد میکنه و میره و میبخشه تو انسان خطاکار را  !!!

پارکینگ قلمرو شخصیش محسوب میشه و جرات داری وارد بشو!یکبارم که دوتا از دوستاش جلوی پارکینگ چنان گارد گرفته بودن و خرناس میکشیدن که آدم فکر میکرد چقدر ظالمی که بمحدوده شخصیشون داری تجاوز میکنی:||

نمیدونم چرا ازش نوشتم، شاید چون با گارفیلد محبوبم هم اندازس ، فقط رنگش فرق داره که این مورد ما خاکستریه نه نارنجی:))

ٔ........................................

چند روز پیشترها شوهرخواهرم کدملیم را از خواهرم گرفته بود تا ببینه من اون امتحان کلاس کذایی تابستونم را قبول شدم  یا نه ؟! بخواهرگفتم خودم تو نت میبینم، ولی خواهرم گفت بگو زشته، هی اون میخواد ارتباط برقرار کنه و هی تو از در و پنجره در برو! بخاطر خواهرجان  گفتم ، بعدم رفتم دیدم قبول شدم، دیگه دنبال جزییات که نمرم چند شده نرفتم، مهم قبولیش بود.

بعد نشسته بودیم سر سفره که شوهرخواهرم گفت بعضی ها نمره اول گرفتن، ولی یک کیک برای من درست نکردن، خوب از اونجا که اصلا بخودم نمیگرفتم سرم زیر بود و داشتم غذا میخوردم و اصلا توجه نکردم کی  را میگه؟

یکمرتبه دیدم همه ساکتن ، سرم را آوردم بالا دیدم من را نگاه میکنن و بعله معلوم شد نمره تاپ مال من بوده:))

و چون من درصدی احتمال نمیدادم ، بخودمم نگرفته بودم:)) بعد منم انداختم گردن خواهر که نگفته که اونم گفت اشکال نداره دفعه بعد که اومدم برام یک کیک عالی بپز:|| خواهرمم تند تند میگفت بانو کیکهاش عالیه!اونم رو هوا میزنه که براش کلاس کیک پزی هماهنگ میکنم بره، بعدا مدرکش خیلی بکارش میاد استعدادشم داره به جایی برسه!منم که خودم...اصلا از من سوالم نمیپرسنا :||

شوهرخواهرکه رفته ،خواهرم به آبجی کوچیکه میگه ، شوهرم تو را بعنوان خواهرکوچیکه خیلی دوست داره، من که کلا همه عالم میدونن نظرشوهرخواهر برام اهمیتی نداره نگاه کردم که خواهرم میگه من بیشتر از اون بانو را دوست دارم که آبجی کوچیکه میخنده و میگه بایدم منو دوست داشته باشه، آخه بانو اصلا اون را آدم حساب نمیکنه و حرف باهاش نمیزنه.منم که تحویلش میگیرم:)

خوب راستش اولی که وارد خونوادمون شد دوستش داشتم بعنوان شوهرخواهرم و عضو جدید خونواده، ولی آدم بعضی چیزها را که میبینه دلسرد میشه از کسی و ترجیح میده،فقط بپذیره که بقول قدیمیترها گوشتت زیردندونشه و باید سکوت کنی و احساس واقعیت را نشون ندی و کاریم  به کارش نداشته باشی.