پستی ....

زیارت عاشورا میخونید یا اشکی برای اباعبدالله میریزید ، ولو یک قطره ! برای من و خانواده ام همون لحظه و لحظات دعا کنید.

-----------------------------

دلم بی نهایت می خواست یک پست بنویسم و تقدیم کنم به امام حسین! ولی صدافسوس که هیچی به ذهنم نمیاد تا ....

همیشه وقتی نوحه میزارم توی خونه ،  بین الحرمین و جایی که دستهای حضرت عباس قرار داره و تل زینبیه و محل خیمه ها به ذهنم میاد و برام تداعی میشه. من یک سفر بیشتر نرفتم ! ولی اون یک سفر اولین سالی بود که ما قرار بود عیدمون را تنها باشیم. من با دلم ده روز به این سفر رفتم و برای همیشه ثبت دلم کردم!

به مناسبت عید حرم حضرت عباس و حرم امام حسین تا صبح باز بود. من ارادت و علاقه عجیبی به حضرت عباس دارم.یادمه بین الحرمین جلسه روضه میزاشتن ، من فارغ از بقیه و با اطلاع مادرم ، راه میوفتادم برای خودم گوشه ای از حرم حضرت ابالفضل به آرامش میرسیدم. گریه نمیکردم. ولی کبوتر ترسیده دلم حقیقتا آرامش را تجربه میکرد.

دلیل نرفتنم به حرم امام حسین این بود که ساعت یازده تا دوازده خانومها اجازه داشتن شش گوشه را ببین و در باقی زمان میتونستن به زیارت سرهای شهدا برن. که یکجای راهرو مانند و باریک بود. باید توی حیاط مینشستم ! این باب میلم نبود. پس غیر از ساعتهای یازده تا دوازده اون سمت نمیرفتم ! این سفر فوق العاده بود و رفتنمون حقیقتا یک دعوت بود.

ما خیلی ماجرا اتفاق افتاد تا نریم. به  نخی رسید ، ولی بالاخره طلبیده راهی سفر میشه. وقتی قرار باشه ، بعد از تنشها و اتفاقهای بدی که پشت سرگذاشتی ، خدا بهت آرامش را هدیه بده ، میبرتت جایی تا قلبت آرام بگیره.

*

سالی که ما رفتیم ، ابتدای ورود آمریکایی ها به عراق بود . و خوب بمب هایی که تو بازارهاشون منفجر میشد. نکته قابل توجه ترس خانواده توی ایران بود و بی اطلاعی های ما و آرامشمون در همون محدوده توی نجف و کربلا !


نظرات 2 + ارسال نظر
یادگار جمعه 8 آبان 1394 ساعت 20:50 http://yadegari901019.blog.ir

تهران نبودم و رفته بودم پیش خانواده

به سلامتی

یادگار پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 15:10 http://yadegari901019.blog.ir

واقعا این سفرا به دعوتِ
ما هم اگه اشتباه نکنم تابستون 88 خانوادگی رفتیم

من به دعوت بودنشون ایمان دارم.
این سفرها را باید خانوادگی رفت
کجا بودین شما غایب بودینا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.