روزی از تقویم زندگی من!

بازم میخوام براتون قاطی پاتی بنویسم. امروز قرار بود برم جایی ، روز قبلش با آقاهه که هماهنگ کرده بودم برای سرویس ، حتی نمیدونست ماشین سرویس چی هست و چه رنگیه !چیزی که من خیلی بدم میاد ، بی برنامگیه فقط محل قرار را بهم گفته بود ! اونم که من شکرخدا هروقت عجله دارم ، دیرتر میرسمصبح دقیق ده دقیقه دیر رسیدم ! حالا فقط شماره اقای راننده را داشتم با یکعالم ماشین خالی جلوم که ممکن بود هرکدومشون ماشین مورد نظر من باشن ! زنگ زدم اقای راننده ، که هنوز نرسیده بود.تا قطع کردم ، یک آقاهه ای به سرعت اومد سمتم و شکلشم میخورد که شبیه راننده وصف شده باشه ! هعی اومدم بگم آقاهه شما آقای فلانی هستی؟! هی جلوی خودمو گرفتمآخرش یک ماشین صاف جلوی پام ترمز کرد و من از مسافراش فهمیدم خودشه ، البته بوقم زد. سوار شدم ! من بودم و سه تا آقای دیگهتا برسیم اینا هعی خمیازه کشیدنم ، هی من اون رگ خانمیم که بیخودی فعال شده بود نذاشت خمیازه بکشم

دیگه پیاده که شدیم ، یکی از اون آقایون من نمیدونم چرا مثل کش تنبون هرکجا من رفتم دنبال من میومد ، آخه یکجور آشفته ای هم بود بنده خدا ! آخراش میخواستم بگم ، آقاهه مشکلت چیه؟! بگیر بشین سرجات دیگه ! دیوونم کردی تو

دیگه برگشتنه ، اینقدر خسته بودم که وقت پیاده شدن ، حواسم اصلا سرجاش نبود . در ماشین را که محکم کوبیدمتازه از وسط بلوار ! دقیقا از وسط بلوار و جلوی دور برگردونش رفتم که برم اونسمت خیابون ، که یک تاکسی هم بوق زد که یعنی مسافری برات بایستم ، منم داشتم به اون میگفتم بایست من بیام که دیدم وایییی خاک عالم وسط بلوار وقتی داری با یک بنز مامان که بسرعت برق میاد تا کتلت کف خیابونت کنه ، مگه جای این ژلافتاست و بدین ترتیب حواسم را باز دادم به بلوار و رد شدم ، رسیدم خونمون

خوب دکتر هم رفتم ، دوباره دکتر آواز خوند و باقی دندونهامم گفت برو بعد عید بیا ! پیش خودمون باشه ، دندونی که درست کرده خارش گرفته و منو داره دیوونه میکنه ! آخه مگه دندونها هم خارش میگیرن

نظرات 2 + ارسال نظر
یادگار دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 23:55 http://yadegari901019.blog.ir

واقعا قاطی پاتی نوشت بود!
قرار داشتید؟! با کی؟!
یکم باحوصله تر بنویسید خاهشن!
دندونتون میخاره یا لثه تون؟!


یک قرار کاری بود ، برای رفتن بجایی ! از اون قرار ها ما نداریم
خواهشتون غلط بود
دندونم میخارید !

آنی دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 22:44 http://www.annie.blogfa.com

ینی من عاشق قاطی پاتی نوشتناتمممم

بانوجان من مواظب خودت باش مادر وقتی از خیابون رد میشییی(آنی پیرزن)

نه جان من دندونت میخاره؟؟؟؟ :))))))

فدای تو
چشم مادر
آره واقعا میخارید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.