امروز یکم دیرتر از محل کار بیرون اومدم. کنار خیابون ایستاده بودم که یک آقای نسبتا مسن و متشخص از اونطرف خیابون داد زد : خانم ، خانم! برگشتم ببینم چی میگه ! از طرفی بقدری گرسنم بود که یکبار با عرض شرمندگی سرکار حالم بد شده بود ! یکمرتبه آقاهه را ندیده چشمم خورد به یک جنازه پتو پیچ اونطرف خیابون توی پیاده رو!
داشتم فکر میکردم حالا که دیدم یعنی باید برم اونطرف خیابون و صدقه ( اسم این پولی که مرده میبینی را میندازی ، یادم رفته چی بود ) باید بندازم روش یا نه ! که باز صدای آقای پیر منو بخودم آورد ! گفت خانم ! مرده ! چی را نگاه میکنی؟! ولی من هنوز منگ تصویر روبرو و افکار خودم بودم که دیدم پای مردهه تکون خورد !
نمیدونم آقاهه که داشت میومد اینطرف خیابون ، چون فهمیده بود آبی از من گرم نمیشه ، چی دید که ایستاد و اونم مثل من تکون خوردن پای مرده را دید ! اینکه میگم مرده ، چون دقیقا مثل یک جنازه از سرش تا پاهاش ، غیر از پاشنه پاش توی پتو پیچیده شده بود !اونم دوبار پتو پیچ ، انگار پیچیده باشنش! آقاهه برگشت و سعی کرد پتو را بزنه کنار تا ببینه چه خبره؟! زدن ، اینطوری ولش کردن! ولی من با یک نگاه به پاهای کثیف و بدون هیچ پوشش فهمیدم اون یک معتاد خیابون خوابه ! چون نزاشت اقااهه پتوش را باز کنه و با مصیبت دستش را بیرون آورد و بهش اشاره کرد پول بده ! وقتی هم پول را گرفت ، باز خودشو پیچوند و بی حرکت موند!
خیلی بد بود ، خیلی ! تصویر یک معتاد که اینطوری پول جمع میکنه! توی تهران یکبار شبیهش را دیده بودم! درست وقتی از ترمینال دراومدم و اومدم برم سمت مترو بیرون ترمینال ، یک مرده ای روش پتو افتاده بود و هرکسی رد میشد سکه ای یا اسکناسی روش مینداخت ، یکمرتبه یک مرد ژولیده معتاد حمله کرد اون سمت و هرچی پول مردم ریخته بودن را جمع کرد و رفت ! این صحنه برام یادآور همون بود و اعصابم را کامل بهم ریخت. لعنت به اعتیاد
آخه انسان چرا دستی دستی خودشو میندازه تو چاه؟ :(
واقعا همینطوره
این شکلیشو تا حالا نه دیده بودم نه شنیده بودم
اوههههههه حسابی دارن شیوه از خودشون درمیکنن
1. marde or morde؟!
2. واقعا تصویره بدیه
3. حالا اون مرده (marde) که از اونطرف خیابون هی داد میزد چکارتون داشت؟!
(مردم خودشون ناموس ندارن؟! والا )
4. حالا این خاطره و موضوع چه ربطی به گرسنگی تون داشت که اواسط خط دوم نوشتید: "از طرفی بقدری گرسنم بود که..." ؟! هووم؟!
5. شما هنوزم سرکار میرید؟! بابا مرخصی بگیرید کلی کار توی خونه مونده
6. واسه این اومدم نظر بذارم که:
روز شهادت حضرت زهرا (س) رفته بودم حرم امام رضا (ع) و نائب الزیارة و دعاگوی شما هم بودم
1- morde
2- افتضاحه!
3- میخواست بمن بگه برم ، اون سوپری که نزدیک بود بهش بگم زنگ بزنه یکی بیاد morde را جمع کنه
4-میخواستم بدونید چرا من اصلا یک اپسیلون هم تکون نخوردم و واکنش نداشتم! به آقاهه که نمیشد بگمفضاسازی برای شما کردم
5- نه دیگه دیروز روز آخر بود و گفتن در راستای خانه تکانی برید خونه
6- خیر از جوونیت ببینی مادر ، پیر شی که منو یادت بود
وای چه صحنه دردناکی دیدی
الهی بمیرم...
خدا نکنه عزیزم ، آره خیلی صحنه بدی بود