روزهای تکراری

,چون نمیتونم با پی سی بنویسم، و با گوشی مینویسم.عمرا یشه از شکلک استفاده کرد:))))

برای کاری باید کارتی را که دوسال از تاریخ اعتبارش میگذشت و مورد استفادم نبود را درست میکردم تا استفاده کنم.اما ،امان از تنبلی زیاد که تا یازده و ربع از تو جام تکون نخوردم.وقتی هم رفتم اقایون کنار هرباجه ای تجمع کرده بودن. و از اونجایی که درامر گرفتن کارت و سوال پرسیدن بی نهایت ادم بیخودی هستم،شماره که گرفتم ،مجبورشدم برم سوال کنم!!!

چون شماره من ۴۵۰ بود و اون لحظه تازه اپراتور شماره۲۱۰را خونده بود.چقدر بین صف اقایون کج و راست شدم تا کسی بهم نخوره که بماند،اخرشم  فهمیدم اصلا نوبت لازم نبود بگیرم و بیخودی خودمو علاف داشتم میکردم.اقای مسیول باجه کارت ،حوالم کرد سمت یک خانوم دیگه که تا من بجنبم،یک خانوم دیگه پریدجلوم تا کارش سریعتر راه بیوفته!!!

دوباره خانومه حوالم داد به اون اقاهه که اقای فراموش کار که اول مدارک اون خانومه را گرفته ،بمن میگه برو بشین تا صدات کنم و کارتت صادربشه!!!ووقتی دید خانومه ، مخاطب قرارش داد که اون مدارک من بود،گذاشت خانومه بره ،بعد رو کرد بمن که من فکر کردم مال تو بود.اخمهام را کشیدم توهم و نگاهش کردم ،چون دلیلی برای تو شنیدن نداشت.نه من اینقدر بی بی فیس هستم که بچه اون بحساب بیام و نه اون اینقدر پیر که جای پدرم باشه!!!

خلاصه نزدیک نیم ساعت صدور دوتا کارت طول کشید!!! اخرشم بجای ورقه رمز تو هوا گفتن رمزت اینه و برو بسلامت!!!  واقعا جا داشت از اینهمه تدبیر و دقت تشکر کنم که چون اونجا فراموش کردم،اینجا میگم ،مرسیییییی.

ٔٔ.........

چرا عنوان را نوشتم ر وزهای تکراری!!!

چون روزها  مثل برق و باد و تکراری میگذره!!گاهی دلشوره های بی بدیلم به جنونم میکشه  و دراخرمن هنوز ادم نشدم ،برای این عدم ادمیت هنوز هم پربغضم و هنوزم دلم صاف نشده!!! باید دید خدا چه تقدیری نوشته!!

خوشبحال اونهایی که کسی را دارن که هوای دلشون را داره من بیچاره که !!!نمیشه از هونوادت هم بیش ازتوانشون انتظار داشته باشی،چون اونها هم گرفتاری خودشون را دارن.از طرفی بزرگترین حامی یعنی خدا هم ،خوب ،من خدا را دوست دارم و رحمتش را باور دارم.ولی فکر کنم ،اونم از من حالش بهم میخوره و دیگه دوسم نداره.

خوب بسه دیگه،فعلا بای.

نظرات 1 + ارسال نظر
یادگار پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت 20:16 http://yadegari901019.blog.ir


ان شاءالله که همه برگردن ب روزای خوبشون!!!
http://kachalakkhanoom.blogfa.com

زندگی بالا و پایین زیاد داره،فعلا که مال من افتاده تو گردنه و من دارم بزور سعی میکنم یک گردنه تیز را بالا برم.شاید این بدون یاوربالا رفتنم ،من را اینقدر از پا انداخته.شایدم چون توی قله بودم،ولی یکی دو دستی با کمال میلش پرتم کرد پایین و من اینبار تنها باید بالا برم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.