امروز رفتم مصاحبه کار جدید، ولی بقدری طرز برخورد بد بود و تو جونم پریدن که عطاش را به لقاش بخشیدم. طوری برخورد میکردن که انگار من ارث پدرشون را خورده بودم و اونها طلبی از من داشتن. شاید بگید نازک نارنجی یا محیط کار همینه و... نه والا!من محیطهای کاری متعددی رفتم، با آدمهای زیادی حرف زدم، ولی خدا میدونه باراولم بود که چنین برخوردی را میدیدم.
چقدر نازک نارنجی!!!
محیط کار همینه دیگه!!!
نازک نارنجی خودتونین
شایدم واقعا ارث باباشونو خوردی خبر نداری. فکر می کنن میخوای بیای خوشگذرونی تا کار. برای من اینطور بود البته.
چی بگم والا!! آدم بعضی حرفها را نمیتونه بگه، وگرنه...