دیشب از سر شب حالم بد بود ! هیچکسی هم نبود تو خونه ! بعبارت بهتر من با جنس ذکور خانواده بودم ! اونام که...
یکمرتبه دیدم نشستم تو تنهایی اتاق و زار زار گریه میکنم ! از اونجا که تا گریه میکنم ، صورت میشه پف خالص! خیلی خانمانه خودمو جمع کردم و صورتمو شستم. اما تا چشمم خورد بمامان که تازه اومده بودن ، باز هم های های گریه شروع شد ! یعنی اصلا یکوضعی نگفتنی! مامان سریع مجبورم کردن لباس بپوشم و رفتیم بیرون !
رفتیم کافی شاپ مورد علاقم بستنی بخوریم ، هرچی مامان اینا میگفتن من بخندم ! من فقط سعی میکردم آبروریزی راه نندازم و نزنم زیر گریه !شدم مثل اون سالی که کنکور داشتم ! دقیقا همین حالتهای روحی ! مامان بنده خدا سر سیاه زمستون من را با اون وضع سرماخوردگی اون سال هی میبردن بیرون و بستنی بهم میدادن ، تا به لطف بستنی ، کمی حالم بهتر بشه ! که میشد !البته دلیل حالام دلتنگی های عجیب و غریبمم هست ! کلا دیوونه شدم رفت!
ع ع
چشب صابخونه ؛ حتما
مغسیییی
بستنی خور قهاری هستیا
مثل خودم
من عاشق بستنیم ! اااااااااا پس روی طلب های قبلیم ، بستنیم بزارم

بعضیامونم خوبیما صابخونه
منظورم جنس ذکوره ها ؛ هممون بی احساس نیستیم
ااااااااا واقعا


اینقدر کمید که به چشم نمیایید گلم
معنی جنس ذکور رو میدونم!
نوشته بعدش رو منظورم بود! "اونام که ..."
اونام که چیــــی؟!
از آقایون انتظار احساس به خرج دادن، مثل کوبیدن سر توی دیواره
جنس ذکور خانواده چیـــــــــی؟!
یعنی دیگه نمیشه کارِتون کرد؟! دکترا چی میگن؟! اونا هم نا امید شدن؟!
لااقل اگه قرصی مرصی چیزی هست اونا رو به موقع بخورید!
جنس ذکور یعنی آقایون:|
قرصهاتونم بشورید بخورید:)))))))