روضه!

امروز روضه خونه پسرعمم رفتیم، من واقعا برای رفتن به چنین جاهایی حوصله ندارم، علی ایها الحال بخاطر نذر مامان رفتم. خانمی که صحبت میکرد ، من نمیدونم مخاطبینش را چی فرض کرده بود که یکسره چرت و پرت گفت، بقدری که آخراش بقول خواهرم میخواستم برم از شارژ بکشمش:|| تا تموم شد ، اشاره کردم بریم، اصلا اعصابمو بهم ریخت. بعضی ها باید قبول کنن بدرد یک کاری نمیخورن و بقبه را دور از جون خر و نفهم فرض نکنن. نمونش همین خانم...

نظرات 3 + ارسال نظر
یادگار یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 00:13 http://yadegari901019.blog.ir

اَه! از این مجلسایی که حرفای چرت میگن تووش

دخیخا

Sepanta جمعه 7 آبان 1395 ساعت 01:41

آره از وسطاش به بعد دیگه خواب آور میشه

دقیقا:)))

Sepanta چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت 23:51

ع منم اصلا حوصله این جاها رو ندارم زودتر پامیشدی از شارژ میکشیدیش

خخخخخ اگر میشد که حتما اینکار را میکردم، آخراش چرت میزدم:)))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.